طرفداری- وقتی از در کنفرانس خارج شوید و به سمت راست بروید، راهرو را دور میزنید و در گوشه چپ ورزشگاه روسالدا، رختکن رئال مادریدی است که قهرمان لیگ شده است و آماده سوار شدن بر اتوبوس باشگاه است. مسول لباسها بیشترین لباس را در آخر این بازی به بازیکنان داد که پشتش عدد ۳۳ نقش بسته بود. کیلور ناواس تازه سرش را تراشیده بود و قول داده بود که این جام را تقدیم کودکان سرطانی کند و قسم خورده بود در آینده برای این بیماری مبارزه کند. په په و هافبک مالاگا یعنی دودا که آخرین بازی خود را انجام دادند، آرام در یک گوشه از لیوانهای پلاستیکی سفید آب میخوردند. رونالدو به خبرنگاران میگفت نه فرشته است و نه شیطان. ایسکو میگفت نگران نباشید، میمانم.
در کنفرانس مطبوعاتی، زیدان در حال درست کردن چیزی نبود و فقط سعی در تمیز کردن داشت. کمی خود را تکان داد، کتش را از شامپاینها پاک کرد و دوباره روی صندلی نشست. انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است. خوب، چی داشتیم میگفتیم؟ قبل از اینکه بازیکنان، در را بکوبند و با شامپاین او را غرق در خوشحالی کنند، او در حال گفتن این جمله بود که امروز، شادترین روز کارنامه ورزشی اوست. بله، زیدان، قهرمان جهان، قهرمان اروپا به همراه باشگاه و کشورش، قهرمان چمپیونزلیگ بعد از ۶ ماه مربیگری گفت که "این" لحظه، نه آن لحظات بهترین تجربه حرفهای او بوده است. او تحت تاثیر جو نبود، این خود خود زیدان بود:
دوست دارم از این میز بالا بروم و برقصم. این کار را نمیکنم اما از درون، خیلی خیلی خوشحال هستم. واقعا این را میگویم.
اینجا هنوز، زمین زیدان بود. او این موقعیت را داشت که توضیح دهد منظورش واقعا چیست و همه سر تا پا گوش بودند. از او پرسیده شد که از این جام لذت برده است. جواب داد:" امروز بعد از ۹ ماه، بعد از آن همه مصیبت- کلمهای که بارها در فصل تکرار کرده است." بعد از آن گفت این بهترین لحظه کارنامه ورزشی او بوده است و با اینکه برادر بزرگترش یک کلمه اسپانیایی بلد نیست اما دوست دارد این جام را به وی تقدیم کند. زیدان بعد از آن گفت کلمهای برای توصیف این مساله وجود ندارد. ما برای چنین چیزی زنده ایم. وقتی از وی در مورد اینکه آیا اشک خواهد ریخت سوال شد جواب داد:" الان نه، شاید بعدا."
شاید همه اینها اغراق آمیز جلوه کند اما چیزی در این میان بود. در واقع خیلی چیز ها. رونالدو گل زد و رئال مادرید لیگ را برد: شاید طبیعی به نظر بیاید اما نیست. رونالدو ۳۳ ساله است و ۲۰۰۹ به رئال مادرید آمد اما تا یکشنبه او تنها یک لیگ برده بود. سالها قبل از آمدن رونالدو هم رئال قهرمان نشده بود. تنها ۸ بازیکن رئال تجربه بردن لیگ در یک کشور دیگر را دارند. این ۳۳ مین قهرمانی رئال بود اما بعد از ۵ سال آن را بردند و بعد از ۹ سال، این دومین لیگ آنها است. نه هر باشگاهی، رئال مادرید، بزرگترین، ثروتمندترین و موفقترین باشگاه دنیا.
کافی نبود. در ۸ فصل اخیر، بارسلونا ۶ لیگ برده است و مادرید یکی. اتلتیکو هم به همین میزان. اگر لیگ، معیاری درستی برای قدرت یک تیم باشد، بزرگترین باشگاه دنیا در سطح خودش نبوده است. حتی جام دهم و یازدهم اروپایی آنها هم باعث نشد مردم به خاطر نبردن لیگ سر آنها غر نزنند. پس باشگاهی که هویت خود را حول رقابتهای اروپایی ساخته است، لیگ را اولویت اصلی خود قرار داد. آن را از همان ابتدا به همه گفتند و زیدان رهبری آن را به دست گرفت. حالا اما آنها میتوانند هر دو این جامها را ببرند. رئال مادرید فقط به یک پیروزی نیاز دارد تا بعد از ۵۹ سال، در لیگ و اروپا دوگانه کند. ۸ جام اروپایی قبلی آنها بدون همراهی لیگ بوده است. حتی برای باشگاهی مثل رئال مادرید، این قضیه تاریخی خواهد بود.
در اکثر مواقع، این تیم از آنالیزها دور بود. مادرید ۴۰ بازی بدون شکست پشت سر گذاشت و با اینکه شاید کودکانه به نظر بیاید اما آنها همیشه قانع کننده بازی نکردند. در آخر اما چرا، خیلی بیشتر از بارسلونا خوب بودند. تیمی که تنها ۳ امتیاز با رئال مادرید اختلاف داشت. آندرس اینیستا بعد از پایان لیگ گفت:" لایق آن بودند."
البته مادرید لیگ را برد چون بارسلونا هم بازیهای خود را واگذار کرد. با وجود خط حمله عالی و رکورد ۱۱۶ گل زده، آنها هیچوقت از شر حس آسیب پذیری، وابستگی به مسی و خروج از اروپا، خلاص نشدند. خیلی از بازی ها، تیمی که به خط هافبکش معروف بود، خط هافبک نداشت. انریکه در سن مامس، برنابئو، مستایا، پیزخوان و کالدرون پیروز شد اما در روز آخر، وقتی از ایبار عقب افتادند، انگار فصل بارسلونا را به شکل خلاصه مشاهده میکردیم. تیتر روزنامه اسپورت این بود:" اوه، نه".
بارسلونا توسط آلاوز، سلتا و مالاگا شکست خورد. ۳ روز بعد از "آن" پیروزی بزرگ مقابل پاری سن ژرمن مقابل دپورتیوو لاکرونیا بازی کردند و سرنوشت خود را از دست دادند.
مادرید دیگر نمیخواست بارسلونا آن را دوباره به دست بگیرد؛ حتی شکست در ال کلاسیکو هم نمیتوانست مادرید را از جام دور کند. گلهای دقایق آخر رئال مادرید حالا توسط گلهای زود هنگام تعویض شده بود و تیم اطمینان داشت. همزمان آنها اتلتیکو مادرید و بایرن مونیخ را هم حذف کردند. در ۶ بازی آخر اولین گل رئال مادرید به ترتیب در این دقایق به دست آمد؛ ۱، ۲۷، ۳، ۱۰، ۱۰، ۲. گرچه مقابل والنسیا آنها به گل دقیقه آخر نیاز داشتند. در روز آخر، آنها بعد از یک دقیقه و ۳۷ ثانیه به گل رسیدند. بازیهای آخر قرار بود دشوار باشد اما سویا، سلتا و مالاگا هر سه شکست خوردند و رئال مادرید ۱۰ گل به ثمر رساند.
مادرید در تمام بازیهای این فصل و تمام دقایق آن گل زد. توسط تقریبا تمام بازیکنان. البته اگر دروازه بانها و فابیو کوئنترائو و دنی کارواخال را در نظر نگیریم. ۱۹ بازیکن دیگر گل زدند. جام مال آنها بود نه به خاطر اینکه چند بازیکن روی نیمکت پیروزی بقیه بازیکنان روی زمین را میدیدند. زیدانی که وسواس شرایط فیزیکی را داشت، دائما از بازی کردن تیم به اندازه ۲ فصل صحبت میکرد و در سیستم چرخشی خود نه یک یا دو بازیکن که ۸ یا ۹ تای آنها را تغییر میداد. حتی کیکو کاسیا، دروازه بان ذخیره هم به بازی گرفته شد. نیمکت، جواب داد و عمق ترکیبی تیم فوق العاده بود. اکثر هفته ها، بازیکنان روی نیمکت یک تیم ۵ نفره تشکیل میدادند و تقریبا هر کسی که دوست داشتند را در تیم راه میدادند. در ماههای آوریل و می، آنها اکثر هفتهها روی نیمکت نبودند.
بعد از آنکه تیم دوم ۴ بازی پشت سر هم خارج از خانه را برد، همه وسوسه میشدند که جمله معروف بیل شنکلی را استفاده کنند:
دو تیم بزرگ در مادرید وجود دارد. رئال مادرید و نیمکت رئال مادرید.
گاهی اوقات آنها از تیم اول حتی بهتر بودند. البته عصبانیتهایی هم بود مثل هامس رودریگز و موراتا که هر دو اعتراف هم کردند. بعضیها از اینکه زیدان میگفت نیمکت نشینی بی بی سی غیر قابل بحث است عصبانی بودند و میخواستد در تابستان بروند اما در آخر، همه احساس کردند که در این جام نقش دارند. ۲۰ بازیکن رئال مادرید بیشتر از ۱۰۰۰ دقیقه برای باشگاه بازی کردند. دومین و سومین گلزنان برتر رئال مادرید ایسکو و موراتا هستند که فیکس نبودند. حتی هامسی که ۸ گل و ۶ پاس گل داشت هم روی نیمکت بود.
ایسکو یار ثابت نبود. در آخر، با نبود بیل، او یار ثابت شد. بازیکنانی مانند مارسلو بودند که در طول فصل لحظاتی بود که خود را خیلی خوب نشان دادند اما در چند هفته مهم آخر فصل، ایسکو بهترین بازیکن رئال مادرید بود در کنار رونالدو. ایسکو، تونی کروس و مودریچ یک قدم به جلو بود. حالا تیم کنترل لازم را داشت و گل هم از راه میرسید. به نظر میرسید که میشود حدس زد که گل بعدی در لیگ ساخته ایسکو و تمام شده توسط رونالدو باشد. رونالدویی که آخر فصل نشان داد فصلش خیلی بهتر از آنچه تصور میشد است. داستان فصل ۲۰۱۶/۲۰۱۷ رئال مادرید داستان نیمکت ذخیره آن بود اما در آخر باز هم او بود که آنجا حضور داشت.
در آگوست، زیدان رونالدو را بیرون کشید و برایش از نقشه خود گفت. تلاش کرد او را متقاعد کند که فقط تعداد گلهای زده مهم نیست و اینکه او "چه" گلهایی بزند مهم است. همچنین به او گفت که این نقشهای برای طولانی تر کردن دوران ورزشی اوست. نه فقط رسیدن به آخر این فصل، بلکه رسیدن به آخر چند فصل بعد. اینکه در سپتامبر یا اکتبر فوق العاده باشید و در می افت کنید مهم نیست. چیزی که رونالدو در این چند فصل اخیر آن را نشان داده است. رونالدو گوش کرد. آن گفتگو، حالا احتمالا بهترین موفقیت زیدان بوده است.
خود رونالدو هم از آن صحبت کرده بود. او این فصل ۴۰ گل زد که ۱۴ تای آنها در ۴۰ روز آخر بود. در روسالدا، او گلی زد که مادرید را به جام بسیار نزدیک کرد. خودش بعد از بازی گفت یک قدم تا تاریخ سازی فاصله مانده است. آن هم زیر نظر مربی که تازه کارش را آغاز کرده است.
۴ سال پیش، زیدان گفت که نمیداند که مربی خوبی میشود یا خیر اما میخواهد امتحان کند. او چند سالی در جستجو بود اما کار خاصی نمیکرد تا اینکه خواست یک کار واقعی انجام داد. پس آماده شد. به خوبی. بقیه متقاعد نبودند. مخصوصاً باشگاه. اما هر چه گذشت باشگاه به او بیشتر ایمان آورد. در روزی که معارفه شد از وی در مورد اهدافش سوال شد و جواب داد: "بردن همه چیز".
به نظر غیر ممکن میآمد اما جواب داد.
بعد از ۵ ماه او قهرمان اروپا شد و حالا لیگ را برده است. جامی که احساس میشود نسبت به فینال میلان، بیشتر مال اوست. خیلی طولانی بود اما دلیل موفقیت، رهبری و حس مسئولیت پذیری او بود. خودش میگوید:
من هر کاری که میکنم را با تمام وجودم زندگی میکند. بعد از ۹ یا ۱۰ ماه، بردن لیگ آن هم بعد از ۵ سال...اوف... کلمهای برای توصیفش وجود ندارد. وقتی اینجا هستید میدانید انتظارت چقدر بالا است و من از آن خوشم میآید. به عنوان بازیکن آن را زندگی کردهام و حالا این شادترین روز من است چون به عنوان مربی، همه چیز کاملا فرق دارد.
مادرید بالاخره لیگ را برد. از زیدان سوال شد که حالا بعد از این چه میشود. هر چه نباشد، هنوز یک فینال اروپایی مانده است. همانطوری که شامپاینها او را خیس کرده بود و اتوبوس بیرون منتظر او بود زیدان لبخند زد و گفت:
حالا؟ حالا وقت جشن است. به سیبلس میرویم چون مردم باید تیمشان را ببینند.
نظرات شما عزیزان: